ملا نصیر الدین خری را به کدخدای ده فروخت . و ضمانت کرد که خر سال ها برای او کار خواهد کرد . بر حسب اتفاق همان شب که خر فروخته شده بود در طویله ی کدخدا تلف شد . کدخدا صبح که به طویله رفته بود خر را مرده یافت . با عجله پیش ملا آمد و گفت : خری که فروخته بودی مرده است . بنابراین از ملا خواست که به ضمانت خود عمل کند . ملا گفت: کدخدا ! اگر خر را به مردم ده بفروشی بهتراز آن است که آن را پس بدهی . کدخدا گفت مگر می شود خر مرده را به مردم فروخت . ملا گفت : خر را به خودم باز گردان تا خودم بفروشم ولی در مورد مرگ آن چیزی به کسی نگو . ساعتی بعد ملا اعلام کرد خری 10 تومانی به قید قرعه به یک تومان فروخته خواهد شد . این قرعه کشی هیچ گونه محدودیتی ندارد زنان و کودکان هم می توانند ثبت نام کنند و با پرداخت فقط یک تومان صاحب خری شوند . تا ظهر 500 نفر از اهالی ثبت نام کردند قرعه کشی انجام شد . خر به اسم یک نفر در آمد . ملا او را به طویله برد تا خرش را تحویل دهد ولی متاسفانه خر را مرده یافتند . ملا به شخص برنده گفت : این اتفاقی هست که افتاده بنابراین من مجبورم خسارت تو را پس بدهم 10 تومان به شخص برنده داد و او هم راضی شد . و با خوشحالی خانه ی ملا را ترک گفت و ملا با 490 تومان پیش کدخدا برگشت . 2 تومان به کدخدا داد و 488 تومان هم نصیب خودش گردید .
نظرات شما عزیزان: